چرا باید حتماً کتاب دایی جان ناپلئون را بخوانیم ؟
علیرغم شهرت بسیار زیاد سریال دایی جان ناپلئون که بارها و بارها از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش شده و همچنان یکی از برنامه های ثابت نوروزی است . چرا خواندن کتاب آن ضروری و بر هر ایرانی واجب است ؟
برای پاسخ به این سوال به یک گروه بندی نیازمندیم . خوانندگانی که تا کنون این کتاب را نخوانده اند ، در یکی از سه گروه زیر قرار می گیرند :
- اولین بار است که اسم دایی جان ناپلئون را میشنوند .
- سریال تلویزیونی دایی جان ناپلئون را بین یک الی سه بار دیده اند .
- سریال دایی جان ناپلئون را بیش از سه بار دیده اند و بیشتر لوکیشنها و دیالوگها را حفظند .
گروه اول
حسرت برانگیز ترین گروه هستند ، چرا که منبعی بکر و شیرین دردسترس شان هست . مثل اینکه به شما بگویند یک معدن ارزشمند دست نخورده در باغچهی خانه تان بوده و الان به شما خبر داده اند . توصیه ی ما به این گروه این ست که مطالعه ی این متن را در همین جا رها کنند و بدون فوت وقت اولین نسخهی ممکن این کتاب را تهیه کنند و خوش به حالشان
گروه دوم
این که چرا یک تا سه قسمت را در یک گروه قراردادیم ، به این دلیل است که تماشای این سریال یا خواندن کتاب آن ، شباهت زیادی به واکسن کرونا دارد ، یعنی با یک بار و دوبار دیدن یا خواندن آن منافع اصلی حاصل نمی شود واز مرور سوم به بعد است که با شگفتی های آن روبرو خواهید شد .
دیدن سریالی که قسمت آخر آن هرگز ساخته نشده ، حتما سوالی در ذهن بیننده ایجاد میکند که بالاخره عاقبت شخصیت ها چه میشود؟
و احتمالا این دیالوگ از طرف دوست و آشنایی که در کتاب خوانده یا از نقل سینه به سینه شنیده که سعید فلان میشود و دایی جان ….
اما فضاسازی که در موخره ی کتاب آمده با کمک تجسم اندوخته در اثر دیدن سریال ، لذت دیگری دارد . این مطلقا بدین معنا نیست که کسانی که سریال را بین یک تا سه بار دیده اند ، بروند موخره کتاب را بخوانند و به کمال برسند .
در کتاب شخصیت هایی هست که در سریال نیست ، دیالوگ ها و موقعیت هایی هست که درسریال جا نگرفته . تصور کنید شما بعنوان هوادار شدید سریال فرندز یا فیلم های هری پاتر ، متوجه شوید که اشتراک ویژه ای (مشابه پریمیوم اکانت ) وجود دارد که از هر قسمت پلان های بیشتری را برای شما باز می کند . کتاب دایی جان ناپلئون در مقایسه با سریالش چنین اشتراکی است .
اینجاست که می توانید یک پلان کامل بین ساعت سه و ربع کم سیزده مرداد که سعید عاشق شد ، تا سه و پنج دقیقه کم پیدا کنید و بسیاری توصیفات و موقعیت های شیرین و طنز دیگر تا انتهای کتاب .
گروه سوم
و اما گروه سوم که تمام موقعیت ها ، دیالوگ ها و صداها را حفظ هستند و کلمات قصار آن را هم مکرراً استفاده میکنند ، چرا کتاب را بخوانند ؟
پاسخ این ست که علاوه بر تمام دلایلی که برای گروه دوم اشاره شد ، مسلم است که وقتی کسی بیش از سه بار این سریال را میبیند ، از آن بعنوان منبع دوپامین استفاده کرده و به گواهی متخصصان علوم پزشکی ، دوپامین هورمونی است که به تدریج دوز مصرف بالاتری را می طلبد .
خبر خوب برای این گروه اینست که یک شیشه دوپامین خالص دست نخورده در کتاب باقیست .
در آخر توصیه ی کلی برای هر سه گروه اینست که :
سریال دایی جان ناپلئون مسابقه ای است کم نظیر بین داستان ، توانایی بازیگران ، لوکیشن، کارگردانی ، صداگذاری و موسیقی
گرچه در بسیاری از پلانها توانایی بازیگران اسطوره ای و کارگردانی ، از متن کتاب پیشی گرفته ، اما موارد برعکس هم بسیار است و اصلا لازم است با حذف موزیک و تصویر و صدا ، فقط و فقط با متن کتاب تنها ماند تا جادوی آقای ایرج پزشک زاد را بدلیل حجم طنز جاسازی شده در کلمات و موقعیت ها درک کنیم .
اصلاً کافیست کتاب را از جایی اتفاقی مثل دیوان حافظ باز کنید و یک پاراگراف بخوانید ، اگر توانستید با میل شدید به ادامه ی مطالعه کتاب را ببندید و سراغ کار دیگری بروید ، مطمئن باشید که قدرت نه گفتن به هرچیز لذت بخش دیگر در این دنیا را دارید .
مریم حاجی بنده – مجله طنز پردازی