شعر دری مچد با صدای اسکندرآبادی


شعر دری مچد با لهجه اصفهانی توسط شاعرش اسکندر آبادی- منتشر شده در پادکست طنزپردازی
شعر دری مچد با لهجه اصفهانی توسط شاعرش اسکندر آبادی- منتشر شده در پادکست طنزپردازی

تو دری مچِد، دلی من دسد
نه میشِد کندد، نه میشِد بسِد

روزی عاشورا، عرقی جلفایی
نه میشد خوردِد، نه میشد نسد

تو گلی غمزه ی جلو چشمی دل
نه میشد بود کرد، نه میشد دس زِد

دلی من گربه س، سنبلتیفم
شنیده س بودا، آ شده س مسد

نیمیگم اصی نبودم عاشق
ولی عشقی تو همه را پس زد

برا من بسِس که تو آلو شی
تا به ما بلکی برسد هسد

برا من بسس که گزی آرتی
بخوری من شم آرتی لا لثد

کی می آی؟ نوروز؟ دو هزار و بیست؟
یا نیمه ی شعبون؟ دِ چیِ س قصد؟

آ دلی سرتق مگه باور کرد؟
نه میشد کندد، نه میشد بسد

4 نظر

  • دوستان پادکست طنز پردازی رو حتما در اپلیکیشن های پادگیر مثل کست باکس یا گوگل پادکست دنبال کنید و گوش بدید.
    کارهاش فوق العاده زیبا و البته آموزنده است
    با بیانی طنز و شیرین مطالب مهم تاریخی و فرهنگی رو برامون بازگو میکنه. به قول خود محمد: طنزپردازی درباره ی طنزه ولی اگه چیز خنده داری هم بود باهم میگیم و میخندیم.

    • عالی بود واقعا ارزش گوش دادن داشت ممنون از شما و هنرمند نازنین جناب اسکندر آبادی عزیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *